صنعت
نساجی از قدیمیترین صنایع بشری محسوب میشود چرا که نیاز به لباس و پوشاک بعد از نیاز به غذا و مسکن از نیازهای اولیه انسان به شمار میآید. نشانههایی از بافندگی و نساجی مربوط به دوران پارینهسنگی به دست آمده است. نشانههای ضعیفی در موراوی پیدا شده است. نشانههای مشخصی از بافندگی در دوران نوسنگی در سوئیس پیدا شده است. «در حدود پنج هزار سال پیش از میلاد مردم غارنشین فلات ایران بر اثر تغییراتی که از لحاظ آب و هوا و تشکیل مزارع و چمنزارها به وجود آمد به دشتها روی آوردند و زندگی تازهای را آغاز کردند و در تمدن آنها نسبت به دورانهای پیشین پیشرفت بیشتری دیده شد. قدیمیترین مردم دشت نشین، مردم محل سیلک (Sialk) نزدیک کاشان بودند که آثار زندگی ایشان را در آنجا به دست آوردهاند. ….. چون در همین محل مقداری دوکهای سنگی و گِلین به دست آوردهاند تصور میرود که مردم آن زمان با صنعت نساجی آشنایی داشتهاند. صنعت
نساجی شامل تمام مراحل تولید الیاف، تبدیل الیاف به نخ، تبدیل نخ به پارچه و همچنین شامل فرآیندهای تکمیلی انجام شده بر روی پارچه مانند رنگرزی و چاپ میشود. اگرچه صنعت نساجی در ابتدا تنها محدود به تولید نخ بود ولی به مرور زمان همه انواع پوشاک را شامل شد. این صنعت در کشورهای مختلف جهان رونق دارد و در ایران پس از صنعت نفت، بزرگ ترین صنعت محسوب میشود. ابتدا کشف کتان در این راه پشتيبان انسان شد و مدتهای مدید پارچه ی کتان مهمترین وسيله ی رقابت ناپذیر برای تهيه ی پوشاک بود. اگر در خانه های قدیمی نظری بگنجه های اجداد خودمان بيندازیم که در آنها نسلهای متوالی چندین دو جين ملافه ی کتانی مستحکم و خراب نشدنی را روی هم جمع می آوردند نظری از پارچه های کتانی دوران گذشته به دست می آوریم. پشم نيز تقریباً همان قدر قدیمی است که کتان٬ با این حال پارچه های پشمی که از کرک گوسفند مرینوس Merinos درست می شوند فقط از اواخر قرن هيجدهم ابتدا در فرانسه و سپس در انگلستان متداول گردید. در این اوقات استعمال پارچه های پنبه ای در تمام اروپا عموميت داشت و از ابتدای قرن هفدهم کشت پنبه در امریکای شمالی متداول گشته بود. علاوه بر کتان و پنبه و پشم باید ابریشم را نيز در این فهرست وارد کنيم. مسلماً پارچه های ابریشمی برای مصارف عمومی مورد استعمال نداشت و هر کس نمی توانست از آن استفاده کند. صنعت پارچه بافی با همه ی اهميت اقتصادی و اجتماعی خود هنوز از لحاظ روش عمل به همان صورت قرون وسطایی باقيمانده و هيچ گونه تغييری در آن حاصل نشده بود. نخ ریسی به مدد دوک یا چرخهای ساده انجام می گرفت. و حتی سنتی شده بود که این کار را دختران درخانه های خود انجام دهند. وقتی که نخ را به دست می آوردند پارچه بافی به مدد دستگاه نساجی دوران ما قبل تاریخ انجام میگرفت. تنها اصلاحی که از عهد حجر صيقلی در این دستگاه انجام گرفت استعمال ماکو بود که اختراع آن در حدود سال ۱۴۹۰ به وسيله ی لئوناردو داوینچی انجام یافت. معمولاً نخ پود را بر ماسوره ای می پيچيدند و این ماسوره را در داخل ماکویی جا می داند وقتی که نخ های تار از هم جدا می شدند نساج ماکو را در داخل شياری که به این طریق ایجاد می شد می راند و از طرف دیگر آن را می گرفت و آنگاه نخهای تار باز هم از یکدیگر جدا می شدند و بار دیگر نساج ماکور را به داخل شيار جدید وارد می کرد و این کار متوالياً تکرار می شد. باید پذیرفت که کارگران در این کار تردستی و مهارت خارق العاده ای می یافتند زیرا هر کارگر با چرخ نساجی بدوی خود در هر سال هفت توپ پارچه می بافت و حال آنکه کارخانه های وان روبه در همين مدت هزار و دویست توپ پارچه تهيه می کردند که مسلماً نوع آن ممتاز تر بوده است. اما این تردستی و مهارت فقط با قابليت افراد بستگی داشت .